«قصه من و دوچرخه بابام»؛اثری همسنگ با «بچههای آسمان» در سینمای کودک و نوجوان
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۰۹۱۶۹۱
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) هفته گذشته کانال «نهال» شبکه کودک و نوجوان رسانه ملی اقدام به پخش فیلم تلویزیونی تحت عنوان «من و قصه دوچرخه بابام» به کارگردانی فیاض موسوی کرد؛ روایتی جذاب از تلاش و فداکاری پسربچهای به نام حامد که پدر مرحومش از جمله طراحان نقش فرش بوده و مادری دارد که با خیاطی امور زندگی او و تنها خواهرش را میگذراند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حامد با دوچرخه کهنهای که از پدرش به یادگار مانده، هر روز به مدرسه میرود و در اوقات فراغت نیز با استفاده از همین دوچرخه سفارشات خیاطی که مادر آنها را به انجام رسانده است به مشتریان میرساند. شباهتی بین دوچرخه حامد و چرخ خیاطی مادرش وجود دارد و آن اینکه هر دو آنها کهنه و مستعمل هستند و دیگر نمیشود از آنها استفاده بهینهای کرد، با این وجود مادر بعضی از امور خیاطی را که قادر نیست آنها را با استفاده از چرخ خیاطی انجام دهد به حامد میسپرد تا با انتقال آن به یک کارگاه خیاطی صنعتی، کارهای مورد نظر را تا پیش از تحویل سفارش به مشتری به انجام برساند و در این مراجعات است که حامد مسحور چرخهای خیاطی تمام اتوماتیکی میشود که کارها را در کمترین زمان ممکن به انجام میرساند و این آرزوی دور از دسترس که ای کاش میتوانست یکی از آنها را برای مادرش خریداری کند، همچنان باقی است.
از طرفی حامد به سبب دارا بودن دوچرخهای کهنه در قیاس با دیگر همکلاسهایش همواره مورد ملامت و تمسخر آنها قرار میگیرد و گاه در عالم بچگی و در قیاسی که خود را با سایر دوستانش میکند، مادر را به سبب آنکه استطاعت برای خرید دوچرخهای برای او ندارد، سرزنش کرده و البته راههای زیادی که بتواند به این واسطه صاحب دوچرخهای نو شده را میآزماید که یکی از آنها رو انداختن به مردی بازاری است که زمانی همکار پدرش بوده است، اما اکنون از آنجا که به دنبال نقش فرشی فوقالعاده از اوست، اما مادر حامد حاضر به فروشش نیست میان او و مادر حامد، اختلاف و کدورتی ایجاد شده و البته حامد ناگزیر از مراجعه به او و دریافت یکصدهزار تومان پیشقسط خرید دوچرخه است.
مدرسهای که حامد در آن مشغول تحصیل است مسابقه دوچرخهسواری برگزار میکند که جایزه نفر نخست آن یک دستگاه دوچرخه است، اما حامد با شرایطی که دوچرخه یادگاری پدرش دارد قادر به شرکت در این مسابقه و هماوردی با سایر دوستانش که دوچرخههای نو دارند نیست، اما تشویقهای مادر کارگر افتاده و حامد تصمیم به شرکت در این مسابقه میگیرد؛ علیرغم همه کوششهای حامد به دلیل فرسوده بودن دوچرخهاش، او در ثانیههای آخر مسابقه به زمین میخورد و رقیبش که همکلاسی اوست و میانه خوبی نیز با او ندارد مقام اول را کسب میکند و تنها جایزه لباس ورزشی نصیب حامد میشود.
نکته جالب توجه اینکه در زمان اهدای جوایز، همکلاس رقیب حامد جایزهاش را به او که بیش از همه بچهها به دوچرخهای نو محتاج است هدیه میدهد؛ مادر و خواهر حامد که دورادور از خانه در جریان نتیجه مسابقه قرار گرفتهاند منتظر حامد هستند تا با دوچرخه نویی که جایزه گرفته وارد حیاط خانه شود، اما در کمال ناباوری حامد با همان دوچرخه پدر وارد میشود در حالیکه بر باربند دوچرخه جعبهای بزرگ را حمل میکند؛ جعبهای حاوی یک دستگاه چرخ خیاطی نو و تمام اتوماتیک که او آن را برای مادرش در ازای فروش دوچرخه جدیدش خریده است و نکته جالبتر اینکه کارگردان این فیلم حتی در تیتراژ پایانی فیلم نیز روایتی دیگر از حامد را ارائه میکند و در حالیکه بیننده در حال آشنایی با عوامل تولید است، شاهد هستیم که او در کارگاهی در حال یادگیری نقشهکشی قالی است؛ کاری که پدرش آن را به انجام رسانده و میراث خانوادگی آنهاست که باید همچنان تداوم یابد.
مطالبی که نگارش یافت خلاصهای از روایت فیلمی خوشساخت در ژانر کودک و نوجوان است که در آن به غیر از چند بازیگر نامآشنای سینمای ایران باقی عوامل و بازیگران ناشناخته هستند که با توجه به اتفاقات روی داده فیلم در شهر کاشان، ادای دیالوگهای آنان نیز با لهجه شیرین کاشی، حسی صمیمانه و دلنشینتر به فیلم داده است.
افت و خیزهای فیلم، اتفاقات تو در تو و گاه نفسگیر موجود در روایت داستان آن که گاه در عین قابل پیشبینی بودن، غافلگیری مخاطب را در پی خواهد شد از جمله نکات بارز و قابل اعتنای این فیلم است که علاوه بر جذابیت چشمنواز فیلم حاوی بسیاری از نکات پندآموز و اخلاقی برای کودکان و نوجوانان است.
حال و هوای فیلم و مواجهه اولیه و حتی چندباره با آن فوراً این مسئله را به ذهن متبادر میسازد که تا چه اندازه پلات روایی این اثر با ساخته تحسینبرانگیز مجید مجیدی یعنی «بچههای آسمان» مشابهت دارد؛ زندگی ساده یک خانواده از اقشار کمبضاعت و آسیبپذیر جامعه دچار بحرانهایی است که به نوعی با از خودگذشتگی هر یک از اعضای خانواده مصمم به رفع و گذر از آن هستند.
در «بچههای آسمان» به واسطه گمشدن کفش دختر خانواده میان خواهر و برادر تعاون و همکاری صورت میگیرد تا با تمهیدی بر این مشکل فائق آمده و موجب نشوند که فشار روانی آن را متوجه پدر و مادر شود و در «قصه من و دوچرخه بابام» هم همین اتفاق به نوع دیگری میافتد و حامد با وجود آنکه گاه از بابت دوچرخه کهنهای که دارد و به این خاطر در میان همکلاسیهایش شرمسار است، اما سعی میکند به نوعی با ابتکار خود این مسئله را برطرف کند.
شرکت در مسابقهای به بهانه جایزه دوچرخه در این فیلم همچون شرکت پسر فیلم «بچههای آسمان» در مسابقه دو و میدانی برای تصاحب جایزه دوم آن یعنی یک جفت کفش نو است و بسیاری از شباهتها که شاید حتی اگر فیلمنامهنویس در نگارش این فیلم نیمنگاهی به فیلم مجیدی داشته است، اما توانسته اثری درخور توجه و کاملاً مستقل در ژانر کودک و نوجوان خلق نماید که در عین جذابیت و کشش زیاد مخاطب، بسیار نیز آموزنده است.
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۰۹۱۶۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای تقویت میدان کتاب کودک و نوجوان چه باید کرد؟
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، دوران کودکی و نوجوانی، مهمترین دورانی است که در آن شخصیت، هویت و سبک زندگی افراد شکل میگیرد و نظامهای اعتقادی و ارزشی در نهاد آنان پایه ریزی میشود. ازاین رو، تولید و مصرف محتوا در زیست بوم فرهنگی کودک و نوجوان، ضرورتی راهبردی و سبک ساز است. در این میان، «محتوای ادبی» در پویایی این زیست بوم و الگوسازی در زمینه سبک زندگی، نقشی پررنگ دارد. بررسیها نشان میدهند، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است.
دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ مرکز پژوهشهای مجلس در پژوهشی با عنوان «تولید و ترویج محتوای ادبی برای کودک و نوجوان؛ واکاوی سیاستی و راهکارهای تقنین» آورده است، سیطره محصولات و خدمات ادبی، هنری و رسانهای بر سبد مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان، تولید و مصرف محتوا در این زیستبوم را به ضرورتی راهبردی تبدیل کرده است. در این میان، محتوای ادبی میتواند در پویایی زیستبوم و الگوسازی در زمینه سبکزندگی، نقشی پررنگ داشتهباشد. زیرا پیوند محتوای ادبی با زیباییها و جاذبههای هنری ناگسستنی بوده و در چنین بستر و قالبی، ظرفیت فراوانی برای انتقال پیامها و مفاهیم به ظریفترین و مؤثرترین شکل وجود دارد.
* سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است
این پژوهش بیان میکند که بنابر بررسی چارچوب سیاستی کنونی، سهم حوزه کودک و نوجوان در اسناد بالادستی ناکافی است. همچنین سیاستهای واضح، ملموس و هدفمندی در این زمینه وجود ندارد. در مصوبات و مقررات تخصصیتر نیز راهبردهای موجود کمرمق بوده و جامعیت لازم را ندارند. بررسی آرایش نهادی این حوزه نیز نشاندهنده فعالیت جزیرهای، موازیکاری و تشتت در تولیگری است.
* نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان
این پژوهش نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان را بهعنوان یکی از چالشهای تولید و ترویج محتوای ادبی برای این قشر دانست و بیان کرد که خلأ برنامه راهبردی، تلقی نشدن مسائل کودک و نوجوان بهعنوان اولویتی بنیادین و ضعف در چارچوب سیاستی و نهادی موجود، به سادهانگاری، تشتت و نبود انسجام در سطوح مختلف سیاستگذاری و اجرا در این حوزه منجر شدهاست. بهدلیل محوریت نداشتن پژوهش، تخصصگرایی و برنامهریزی جامعنگرانه، عمده اقدامات بهصورت مقطعی و پروژهای، جوشیده از دغدغههای فردی یا برخواسته از ادراک و تجربه زیسته محدود و ناقص شخصی بودهاند که به نتایج کماثر و سطحی انجامیدهاست.
* مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب
در این پژوهش، مغفول ماندن بسیاری از حوزههای موضوعی مورد نیاز مخاطب بهعنوان چالش تولید و ترویج محتوای ادبی برای گروه کودک و نوجوان بیان شده و آمده است که آثار تألیفی از لحاظ موضوعیابی، مسئلهمندی و نیازشناسی دچار ضعف جدی بوده و به بسیاری از بحرانها و مسائل آسیبزای دوره کودکی و نوجوانی کمتوجهند. در چنین شرایطی، مخاطبان برای پاسخ به نیازها و دغدغههای خود، بیشتر سراغ آثار ترجمهای و خارجی میروند که اغلب حاوی پیامهایی آسیبزا و ناسازگارند.
* خلأ در تألیف و تربیت آفرینش گر
دیگر چالش این حوزه در این گزارش به خلأ در تألیف و تربیت آفرینش گر اشاره شده و آمده است که: فعالیت مؤثر و پیوسته در این حوزه مستلزم حضور و استقرار متخصصان دغدغهمند و مسئلهشناس است. در شرایط کنونی، مجموع آثار تألیفی کمیّت و کیفیت مطلوبی نداشته و در زمینه پرورش و تربیت آفرینشگر و متخصص کودک و نوجوان و زیرساختها و مواد آموزشی مربوطه نیز خلأ جدی وجود دارد. آفرینشگران فعال و دغدغهمند کنونی نیز کمشمار بوده و در میان مخاطبان چندان شناخته شده نیستند.
* فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول
این پژوهش رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی و فعالیت جزیرهای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول را بهعنوان یکی از چالشهای این حوزه معرفی کرده و توضیح میدهد که رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق یا تکمحصولها، اگرچه در کوتاهمدت جذب مخاطب را بههمراه داشته و دستاوردساز است، اما نمیتواند بهطور ماندگار و گستردهای جریانسازی کرده و انس کودکان و نوجوانان با محتوای ادبی را نهادینه کند. عمده دستگاهها و نهادهای مسئول در این حوزه ارتباط پایدار و تعامل پویایی با یکدیگر ندارند و اغلب فعالیتها و برنامههای اصلی خود را در سطح درونسازمانی دنبال میکنند. بهاینترتیب، اقدامات انجام شده تأثیر محدود و اندکی بر کلان وضعیت مصرف فرهنگی کودکان و نوجوانان گذاشته و هدف راهبردی مشخص و دستاورد ملموس و سنجشپذیری محقق نمیشود.
* نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای این حوزه
این پژوهش پیشنهاد میکند که نظمدهی و انسجامبخشی به فعالیتهای این حوزه و راهبری سبد مصرف فرهنگی مخاطب کودک و نوجوان، به تدوین برنامهای راهبردی و جامع (مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی) و بهروزرسانی پیوسته آن نیازمند است. تعیین اولویت و رویکرد موضوعی و تنظیم نگاشت نهادی از لوازم اساسی چنین برنامهای است. رصد و پایش مداوم زیستبوم فرهنگی کودک و نوجوان میتواند منجر به تصویری واضح از وضعیت مستقر شود. تصویری که میتواند یاریگر برنامهریزان و آفرینشگران و تولیدکنندگان در ایدهپردازی، خلق اثر، ترویج محتوا، بازاریابی و عرضه محصول باشد.
* تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی
این پژوهش یکی از راهکارهای حل این چالش را تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی عنوان کرده و ادامه میدهد که در راستای افزایش تخصصگرایی و بهبود وضعیت تألیف، روندها و زیرساختهای کنونی باید بهسمت تربیت و آموزش افراد مستعد، توانمندسازی آفرینشگران کنونی و نیز حمایت از آثار تألیفی مطلوب، تغییر مسیر یابند. ازاینرو، لازم است ضمن تقویت ظرفیتها و زیرساختهای آموزشی در مقاطع مختلف، در صنعت نشر و فعالیتهای ترویجی نیز از آثار تألیف و بومی مطلوب پشتیبانی شود (مانند مشوقهای مالیاتی و اعطای یارانه).
در این پژوهش تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان بهعنوان راهکار دیگر مطرح شده و در توضیح آن آمده است که تمرکز بر جایگاههای حقوقی و آفرینشگران موفق و ترویج و چهرهسازی از آنها میتواند پیوند مستحکمتری میان مخاطبان و محتوای ادبی ایجاد کند. زیرا نهادها و آفرینشگران از امکان همراهی طولانیمدت و پیگیری پیوسته توسط مخاطب برخوردار بوده و ظرفیت بسیار بیشتری برای هویتبخشی، الگوآفرینی و سبکسازی دارند.
* تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار فرهنگی
این پژوهش همچنین پیشنهاد تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی را مطرح کرده و بیان میکند که عرضه حداکثری محتوای ادبی مستلزم لحاظ ذائقهها و گرایشهای گوناگون مخاطب و قرار دادن محتوای مدنظر در زنجیره ارزش است. در صورت ایجاد پیوستاری در سیاستگذاری و برنامهریزی در این حوزه، میتوان منابع فرهنگی غنی دینی و بومی را به زبان کودک و نوجوان امروز فراوری کرد و با بهرهگیری از ظرفیتهای بازار پردازی فرهنگی به بازتولید چنین آفرینشهایی در قالبهای گوناگون پرداخت.
* تقویت جریان اقتباس
راهکار دیگر مرکز پژوهشهای مجلس در این پژوهش مبتنی بر تقویت جریان اقتباس و سرمایهگذاری در صنعت و پی نما مطرح شده که در توضیح آن بیان میکند که با تقویت جریان اقتباس میتوان جهانهای داستانی و شخصیتهای بومی و آئینی را در قالب رمان بازآفرینی کرد و با نگارش فیلمنامهها و بازینامههای اقتباسی براساس رمانهای پرمخاطب و غنی به گسترش جهان داستانی خلق شده در دیگر قالبهای هنری و رسانهای پرداخت. صنعت پینما نیز ظرفیت فراوانی در شکوفایی زنجیره ارزش آثار ادبی داشته و میتواند حلقه اتصال کتاب و آثار نمایشی (بهویژه پویانمایی) باشد. با سرمایهگذاری در پینما، هم مخاطب بالقوهای برای آثار اقتباسی فراهم میشود و هم بهرهوری فرایندهای تولید آثار نمایشی افزایش مییابد. رویکرد ارتباطات سازمانی در میان دستگاههای مسئول در این عرصه نیازمند بازنگری جدی است. همرسانی نیازها و ظرفیتها میان مدارس، مراکز کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مساجد، فرهنگسراها و دیگر نهادهای مرتبط و برقراری تعاملات همافزا در این زمینه، ضروری است.
در یکی جمع بندی نهایی محوریترین مسائل و چالشهای این حوزه از منظر سیاستی و تقنینی عبارتند از:
۱. نبود نقشه راه راهبردی در حوزه کودک و نوجوان،
۲. مغفول ماندن بسیاری از حوزه های موضوعی مورد نیاز مخاطب،
۳. خلأ جدی در تألیف و تربیت آفرینش گر،
۴. رویکرد نادرست تمرکز بر مصادیق محتوایی،
۵. فعالیت جزیره ای و رویکرد غیرتعاملی نهادهای مسئول.
در راستای مسائل یاد شده، این راهکارها پیشنهاد می شوند:
۱. تدوین برنامه راهبردی و تنظیم نگاشت نهادی،
۲. رصد و شناسایی مداوم نیازهای کودکان و نوجوانان،
۳. تربیت آفرینش گر و حمایت از آثار تألیفی،
۴. چهره سازی از نهادها و آفرینش گران حوزه کودک و نوجوان،
۵. تقویت زنجیره ارزش و بهره گیری از ظرفیت های بازارپردازی فرهنگی،
۶. تقویت جریان اقتباس و سرمایه گذاری در صنعت پی نما (کمیک)،
۷. بهبود تعامل میان دستگاهی.
انتهای پیام/